Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 38 (2308 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Außer mir war niemand da. U هیچکسی غیر از من آنجا نبود.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Es hat mich niemand geschickt, ich bin aus eigenem Antrieb hier. U هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
Sie war von seiner Idee nicht besonders angetan. U او [زن] در مورد ایده او [مرد] خیلی خوشحال نبود.
Damit erübrigte sich ein Stichprobenverfahren. U بنابر این نمونه برداری دیگر لازم نبود.
Gestern nahm bei ihr niemand ab. U دیروز در خانه او [زن] هیچکس نبود به تلفن جواب دهد.
daraufhin <adv.> U در آنجا
dort <adv.> U آنجا
Niemand war bereit, auf die Mittagspause zu verzichten. U هیچکس حاضر نبود از وقفه برای نهار دست بردارد.
bis zu U تا آنجایی که [تا آنجا که ] [ تا ]
so weit wie U تا آنجایی که [تا آنجا که ] [ تا ]
Es war eine ansprechende, wenn auch nicht unbedingt ideale Aufführung. U این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
von mir aus U تا آنجا که به من مربوط می شود
was mich betrifft U تا آنجا که به من مربوط می شود
was mich angeht U تا آنجا که به من مربوط می شود
meinerseits <adv.> U تا آنجا که به من مربوط می شود
Dort herrschen schlechte Zustände. U وضعیت در آنجا بد است.
Dort beginnt die Autobahn. U شاهراه آنجا شروع می شود.
Ich bin in einer Minute da. U من همین الآن می آیم آنجا.
stecken U گذاردن [که در آنجا گیر بکند]
Wir sind fast da. U ما تقریبا به آنجا [به آن موضوع] رسیده ایم.
zurückkehren U برگشتن [به جایی که از آنجا آمده اند]
dazu kommen lassen U اجازه دادن که به آنجا [موقعیتی] برسد
umkehren U برگشتن [به جایی که از آنجا آمده اند]
Nimm deine dreckigen Pfoten da weg! U دست [پنجه] کثیفت را از آنجا بردار!
Ich bin um achzehn Uhr dort. U ساعت شش بعد ظهر آنجا هستم.
Er hatte nichts dagegen [einzuwenden] , dass ich dorthin ging. U برای او هیچ ایرادی نداشت که من به آنجا رفتم.
Schalter {m} U گیشه [با شماره که به آنجا صدا زده می شود]
Da standen sie in all ihrer Pracht. U آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند.
Es war ganz anders als an meiner bisherigen Schule. U آنجا خیلی با مدرسه قبلی من فرق داشت.
Es ist dort alles beim Alten. U آنجا هیچ چیز تغییر نکرده است.
Hotelzimmer sind dort ziemlich teuer. U قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
Man kommt nur zu Fuß dorthin. U به جز پیاده جوری دیگر نمی شود به آنجا رفت.
Bude {f} U جایی که دوستان [همکاران] اغلب آنجا همدیگر را ملاقات می کنند
[Bis dahin] so weit, so gut. Dann allerdings ... U [تا آنجا یا تا آن نکته ] تا حالاهمه چیز روبه راه است. سپس هرچند که ...
Seine Skulpturen fügen sich mit größter Selbstverständlichkeit in die Natur ein. U مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
Jemanden [sich] aussperren [aus etwas] U در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
alle Mögliche tun U تک و پوی زدن [به هر دری زدن] تا آنجا که امکان پذیر باشد
Kolonie {f} U گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی از قوانین و حکومت کشورشان در آنجا پیروی کنند
Recent search history Forum search
1das steckt ein Zettel
1كاش آنجا بودم
2ما قرار گذاشتیم که به آنجا برویم; wir haben beschlossen dort zu gehen (??)
2ما قرار گذاشتیم که به آنجا برویم; wir haben beschlossen dort zu gehen (??)
1hergehen
1übernahmeersuchen
0dorf hinten
0خرید بهترین یو پی اس 2018
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com